در انتخابات دوم خرداد ماه و چند مورد پس از آن با وجود ماهيت ضد دمکراتيک انتخابات در جمهوری اسلامی هنوز ميدان رقابت کاملا بسته نبود. اما دراسفند ماه ۸۶، خامنه ای راه را بر هر گونه اثرگذاری آرای مردم در ترکيب مجلس بسته است. اين بار تنها راه دخالت مردم در انتخاباتی که اکثريت مطلق نمايندگان آن پيشاپيش برگزيده شده اند، اعتراض به فرمايشی بودن آن است و نه رفتن در پای صندوق ها و تبديل شدن به سياهی لشکر استبداد. تحريم وسيع انتخابات می تواند همان جنب و جوشی را در جامعه ايران پديد آورد، که شرکت غافلگير کننده مردم در انتخابات دوم خرداد پديد آورد. هرچه دامنه تحريم انتخابات فرمايشی اسفند ماه گسترده تر باشد، برگزار کنندگان اين نمايش بويژه کارگردان آن علی خامنه ای ضعيف تر از بازی بيرون می آيند و برعکس روحيه وانگيزه مردم برای دامن زدن به جنبش دمکراسی خواهی در ايران قوی تر می شود.خامنه ای حالا که اکثريت مطلق اعضای مجلس هشتم را پيشاپيش منصوب کرده است می گويد شرکت در اين انتخابات" مجاهدت" است. او موفقيت اين نمايش را در اين می بيند که تعداد هرچه بيشتری از مردم را به پای صندوق های رای بکشاند تا از اين راه روحيه گماشتگان خود را تقويت و مخالفان استبداد را مرعوب کند. هر رايی که در انتخابات فرمايشی به صندوق ريخته شود به حساب بيعت رای دهنده با ولی فقيه گذاشته خواهد شد ودر حد خود به خامنه ای و ايادی او فرصت می دهد که به جهانيان و خود ايرانيان چنين القا کنند که اين خود مردم ايران هستند که استبداد حاکم و مجلس دست نشانده آن را می خواهند و به آن رای می دهند. تحريم اگر گسترده و چشمگير باشد اين ترفند را باطل می کند و به ناگهان حفره ای بزرگ در برابر يکه تازی های استبداد دهان می گشايد.اين تصور که کيفيت انتخابات هرچه باشد بايد مردم را به شرکت در آن فراخواند، از نگرشی انفعالی، بی اعتقاد به شعور و ظرفيت مردم و بی باور به پيکار برای دموکراسی سرچشمه می گيرد. و شگفتا که نه فقط اصلاح طلبان معتقد و ملتزم به نظام حاکم که سرنوشت خود را به جمهوری اسلامی گره زده اند، بلکه کسانی از خارج نظام نيز شرکت در انتخابات کاملا غيررقابتی اسفند ماه را تبليغ می کنند.اما شرکت در انتخابات تحت هر شرايطی، حتی در انتخاباتی که برندگان آن پيشاپيش توسط قدرت حاکمه تعيين شده اند، انتخاباتی که همه وجوه و جوانب آن در تضاد آشکار با ماده ۲۱منشور جهانی حقوق بشر قرار دارد، انتخاباتی که فقط در نام بی مسمای خود به انتخابات شباهت دارد همه مرزهای تبليغ کننده را با سخنگويان و مبلغان استبداد در هم می ريزد. اين نگرش نه درخدمت شکل گيری و گسترش جنبش اعتراضی دموکراسی خواهانه بلکه مستقيما در خدمت استبداد و در خصومت با جنبش دموکراسی خواهی است. اگر صد سال پيش در جريان استبداد صغير محمد عليشاهی چنين نگرشی بر کنشگران سياسی و مخالفان استبداد غلبه داشت، امروز نه قيام تبريز و فتح تهران در تاريخ ما ثبت بود و نه شکست استبداد از مشروطه خواهان. نگرشی که تبليغ شرکت در انتخابات فرمايشی از آن نشات می گيرد، با هرگونه اعتراض و طغيانی در برابر استبداد به بهانه های مختلف مخالفت می ورزد و اساسا نافی مبارزه با استبداد است. اين نگرش به گوهر و درعمل با استبداد حاکم همراه است. کسی که طرفدار آزادی و حقوق بشر باشد از هر زاويه و نگرشی که به مضحکه انتخاب فرمايشی اسفند ماه بنگرد نمی تواند به آن اعتراض نکند، چه رسد به آن که در آن شرکت کند و از ديگران نيز بخواهد که چنين کنند. کسانی که چنين می کنند خواسته و يا ناخواسته، آگاهانه و يا ناآگاهانه با فرهنگ مقاومت دشمنی می کنند.همه ملت های زير سلطه استبداد برای آزادی به احيای سنت های مقاومت و مبارزه و پاسداری از فضيلت هايی چون شجاعت و فداکاری در مبارزه با دشمنان آزادی نياز دارند. بدون ارزش گذاری و احترام به سنت های مقاومت و تمايز قائل شدن ميان تسليم به زورگويان و ايستادن در برابر آنان، فرهنگ مقاومت که شرط لازم برای رهايی از استبداد است تنومند و فراگير نمی شود. بايد مدام اين اصل مسلم را به خود يادآور شويم که هيچ قدرت استبدادی و خودکامه ای در هيچ سرزمينی و هيچ زمانی به ميل خود ميدان را برای مردم خواهان آزادی خالی نکرده است که ما امروز بتوانيم چنين معجزه ای را از خامنه ای و ايادی او طلب کنيم. رهائی از چنگال جريان قدرت پرستی که برای حفظ سلطه استبداد خود از زنده کردن هيچ خرافه ای و توسل به هيچ حق کشی وظلمی فروگذار نمی کند بدون شکسته شدن ديوار ترس و تسليم، بدون تکيه به سنت های مقاومت و پيدايش روحيه مبارزه و پرداخت هزينه آن در ميان مردم غيرممکن است.کسانی که به جای فراخواندن ملت به تحريم واعتراض عليه آنچه که در قياس با زمانه ما از جنايات محمد عليشاه نيز ننگين تر است مردم را به همراهی با آن فرامی خوانند، عملا نقش خوره فرهنگ مقاومت را برعهده گرفته اند. حتی اگر قرار باشد به تحولات درونی نظام حاکم دل ببنديم، بازهم اين فشار مردم از پائين و اعتراض به استبداد و روش های ظالمانه آن است که تضادهای بالا را فعال و آشکار می سازد نه همراهی با انتخابات فرمايشی.۲۴ اسفندماه روز برگزاری انتخابات فرمايشی مجلس هشتم فرصتی استثنائی برای نه گفتن به استبداد است. چه مردم در اين انتخابات شرکت کنند و چه تحريم ترکيب مجلس هشتم همان است که خواهد بود. اما فضای سياسی جامعه ايران از فردای انتخابات فرمايشی بسته به آن است که اکثريت ملت آن را تحريم کرده باشد يا خير؟ بدون تحريم چشمگير ميخ استبداد محکم تر، فضای ايران بسته تر و آينده تاريک تر است. وقتی روحيه مخالفت و اعتراض عليه نمايشی که هدف آن لگدمال کردن ابتدائی ترين حقوق مردم است در جامعه احساس نشود، به ناگزير همه آنهايی که حاضرند در مبارزه عليه خودکامگی پابه ميدان بگذارند و هزينه بپردازند، احساس تنهائی و انزوا می کنند و در نتيجه جنبش دمکراسی خواهی در جامعه از آنچه هست نيز ضعيف تر می شود. در اين صورت جهانيان نيز اين ادعای رژيم ايران که خود مردم همين حاکميت را می خواهند باور می کنند. اما تحريم اگر در حدی باشد که در ايران و جهان احساس شود بسياری از داده ها عوض می شوند و نه فقط در متن جامعه ايران روحيه چالش در برابر استبداد حاکم ارتقا پيدا می کند، بلکه در درون اردوی استبداد نيز شکاف می افتد. اگر قرار باشد مقاومتی محسوس و موثر در برابر خودکامگی خامنه ای در جامعه ايران پا بگيرد، نخست جامعه بايد در فرصت هايی که پيش می آيد تمايل و آمادگی خود را در مخالفت و مبارزه با استبداد به نمايش بگذارد. اين که اکثريت مردم از رژيم حاکم عميقا ناراضی و سرخورده اما منفعل و مرعوب باشند کافی نيست. چنين وضعی صد سال هم ادامه يابد چيزی را عوض نمی کند. برای شکل گيری جنبش دموکراسی خواهی لازم است جامعه از حالت رخوت و انفعال بيرون آيد و عليه حکومت گران واکنش اعتراضی نشان دهد. جنبش دموکراسی خواهی صرفا با آرزوها و شعارهای معدود نخبگان و کنش گران سياسی آنهم در جامعه ای که دچار رخوت و انفعال سياسی باشد پديد نمی آيد. انتخابات نمايشی اسفند ماه همان گونه که اشاره رفت فرصتی استثنائی است که به مردم امکان می دهد اگر بخواهند از طريق تحريم گسترده آن مخالفت و اعتراض خود را نسبت به خودکامگی خامنه ای نشان دهند و از اين راه فضای ايران را دگرگون سازند. روزنامه نگاران مستقل، وبلاگ نويسان، جريانات مخالف استبداد در خارج و داخل کشور،دانشجويان و روشنفکران و فعالان حقوق زنان، وکلا و مدافعان حقوق بشراگر در تبليغ ضرورت تحريم از طريق ارسال پيام های کتبی، راديوئی،الکترونيکی و تلفنی و يا تماس های مستقيم مردم را نسبت به ضرورت و اهميت تحريم آگاه کنند، می توانند به موج تحريم که برآمد آن در جامعه احساس می شود دامن بزنند و با فراگير کردن آن شکست سختی به اردوی استبداد وارد کنند. نيروهای موسوم به ملی مذهبی برای نخستين بار در تاريخ جمهوری اسلامی تصميم به عدم شرکت در انتخابات گرفته اند. شماری از روزنامه نگاران و فعالان سياسی اصلاح طلب نيز انتخابات فرمايشی را تحريم کرده اند و حتی برخی از نامزدهای آنان که برای خالی نبودن عريضه تائيد صلاحيت شده اند، انصراف داده اند. حتی نوه دختری خمينی نيز از شرکت در انتخابات فرمايشی منصرف شده است. همه اينها از علائم قوی بودن موج تحريم است.تحريم گسترده، اعتراضی است چشمگير که به همه جنبش های حق طلبانه و آزاديخواهانه لايه های مختلف جامعه ايران گرما و نيرو می بخشد بدون آن که هزينه چندانی بر آنها تحميل کند. چنين تحريمی به جهانيان نيز ثابت می کند که مردم ايران طرفدار استبداد دينی حاکم برکشور نيستند.
۱۵ اسفندماه ۱۳۸۶
۱۵ اسفندماه ۱۳۸۶
علی کشتگر
۲ نظر:
راستش تا به حال، تقریبا همیشه معتقد بودم که باید در انتخابات شرکت کرد، چون اگر چه موفقیت بزرگی بدست نمیآمد ولی حداقل جلوی پیروزی بزرگ استبداد رو تا حدی میشد گرفت. اما این دفعه این مساله به هیچ وجه اتفاق نمیافته و هر نمایندهای که انتخاب بشه، پیروزی استبداده و همون طور که آقای کشتگر اشاره کرده، شرکت در انتخابات فقط منافع تبلیغاتی برای حکومت به همراه میآره و شکست مضاعف خواهد بود برای ملت.
به نظر من هم، همه باید این انتخابات رو تحریم کنند.
حالا که در این مورد توافق داریم باید بیشترین سعی را برای تحریم انتخابات انجام بدیم . من که از چند هفته پیش شروع کردم . شما هم شکاک عزیز در وبلاگت به این مساله توجه بده.
ارسال یک نظر