۱۳۸۶ اسفند ۱۶, پنجشنبه

انتخابات در گفتگوی روز آنلاين با عبدالله مومنی

درزیر بخشی از مصاحبه با عبدالله مومنی، عضو شورای مرکزی و سخنگوی سازمان دانش آموختگان در مورد ديدگاههای اين ‏سازمان را آورده ام . اصل مصاحبه که خواندنی هم هست در گویا نیوز موجود است :
نه تحريم موثر است نه مشارکت،
‎‎من از حرفهای شما اينجور استنباط می کنم که شما با شيوه ی اصلاح طلبی وداع کرده ايد. پس شيوه ی شما ‏برای فعاليت سياسی چيست؟
‎ ‎به هيچ وجه اينطور نيست. مشکل اينجاست که برخی می خواهند اصلاح طلبی و رفرميسم که يک الگوی پذيرفته شده ی ‏فعاليت سياسی است را با شرکت در انتخابات و راهی که اصلاح طلبان دوم خردادی رفته اند يکی کنند. در واقع برخی می ‏کوشند بين "اصلاح طلبی" و "اصلاح طلبان قائل به شرکت در انتخابات" اين همانی بر قرار کنند. حال آنکه اصلاح طلبی ‏يک شيوه است و اصلاح طلبان مجموعه ای از افراد و گروهها که يک "تجربه" از خود باقی گذاشتند. مبنای اين تجربه ‏ورود به قدرت برای انجام اصلاحات بود ولی اين تجربه شکست خورد يعنی اصلاح طلبان به قدرت وارد شدند و هر دو قوه ‏ی انتخابی را در اختيار گرفتند اما در همه ی طرحهايشان برای انجام اصلاحات سياسی ناکام شدند. خب وقتی يک تجربه ‏شکست می خورد مبنايش هم زير سئوال می رود. يعنی الان ورود به قدرت بر اساس تجربه سپری شده برای انجام ‏اصلاحات، به نظر من بی نتيجه است. در واقع پيروزی احمدی نژاد شکست تز حاکميت دوگانه بود. حاکميت دوگانه نه تنها ‏کارکردی و منجر به اصلاحات نشد بلکه عملا سبب ساز بازگشت خشن تر اقتدار گرايی شد. اشکال کار اصلاح طلبان اين ‏است که حاضر به نقد اين تجربه نيستند.‏‏ ما هنوز هم خودمان را رفرميست می دانيم منتها هيچ ملازمه ای بين رفرميست بودن و تلاش برای ورود به قدرت نيست، ‏اتفاقا خيلی وقتها مشارکت در انتخابات منجر به تقويت نيروهای ضد اصلاحات می شود. آنچه وجه تمايز رفرميسم با انقلابی ‏گری است تاکيد بر شيوه های مسالمت آميز و مدنی است. اين برای ما خط قرمز است. يعنی ما هيچ وقت به اقدامات خشونت ‏بار و غير مدنی دست نمی زنيم، پس می بينيد که اگر کسانی در شرايطی، به دليل اينکه احساس می کنند شرکت در ‏انتخابات بی فايده است در آن شرکت نمی کنند معنايش اين نيست که ديگر اصلاح طلب نيستند. اصلاح طلبی به معنای ‏قدرت طلبی نيست. شرکت نکردن در انتخابات حتی به معنای قهر با سياست هم نيست. نبايد سياست را به انتخابات تقليل داد. ‏مشکل ما موانع ساختاريست. مشکل اينجاست که نهادهای اصطلاحی- انتخابی عملا قدرت و اثر بخشی قابل ملاحظه ای ‏ندارند و به قول آقای خاتمی که تجربه ی ۸ سال رياست قوه ی مجريه در جمهوری اسلامی را دارد در بهترين حالت ‏تدارکاتچی ساير نهاد ها هستند.‏

هیچ نظری موجود نیست: