حسين حشمتي
با مهندس عزت الله سحابي در باره هشتمين دوره انتخابات مجلس شوراي اسلامي سخن گفته ايم. مهندس سحابي که پيش از اين اعلام کرده وي و همفکرانش در انتخابات شرکت نخواهند کرد، بر اين باور است که: "حاکميت براي اجراي طرح هايي مانند مذاکره با آمريکا به مجلسي يکدست نياز دارد." متن مصاحبه در پي مي آيد:
با مهندس عزت الله سحابي در باره هشتمين دوره انتخابات مجلس شوراي اسلامي سخن گفته ايم. مهندس سحابي که پيش از اين اعلام کرده وي و همفکرانش در انتخابات شرکت نخواهند کرد، بر اين باور است که: "حاکميت براي اجراي طرح هايي مانند مذاکره با آمريکا به مجلسي يکدست نياز دارد." متن مصاحبه در پي مي آيد:
اصلاح طلبان اعلام كرده اند به صورت اعتراضي درانتخابات شركت ودر حوزه هايي كه كانديدا دارند رقابت خواهند كرد. به نظر شما با اين شكل از مشاركت و تغيير فاز در انتخابات،درآينده با چه مشكلاتي مواجه خواهيم شد؟
به نظر من انتخابات فعلي حتي با انتخابات دوره هفتم، تفاوت دارد؛ اين درست است كه درانتخابات دور هفتم رد صلاحيت هاي گسترده اي كردند، وليكن در آن مجلس، يك اقليت 55 نفره اي توانست تشكيل شود. ولي مهم اين است كه اين اقليت، دست ودهانش بسيار بسته بود. يك نفر از اين اقليت درباره بودجه سال 86 و 87 صحبت نكرد، درحالي كه آقاي احمد توكلي كه از سردسته هاي اصولگرايان است، نقد مفصلي براين بودجه نوشت. حداد عادل نيز اعتراف كرد كه اين بودجه تورمي است. دراين ميان آقاي خوش چهره خيلي شديدتر اعتراض كرد. حال من مي بينم كه اين اقليت مجلس نه تنها به لحاظ كمي، قابل قياس با اكثريت نيست ـ 60 نفر در برابر 290 نفر ـ چنين حضوري از لحاظ سياسي هم به معناي حضور نظارت كننده وكنترل كننده نيست. مضافا به اينكه نمايندگاني كه جزو اقليت بودند از لحاظ كيفي نيزپايين بودند. يعني آدم هايي نبودند كه جسارت داشته باشند درنطق هاي قبل از دستور و يا دركميسيون ها با بعضي از برنامه ها مخالفت دقيق وآشكار كنند.
برخي مي گويند با شرايط حداقلي در اين انتخابات شركت مي كنيم تا با ايجاد يك حاشيه امن براي فعاليت سياسي، بتوانيم درانتخابات 1388 نيز شركت كنيم وداراي كانديدا باشيم. اين دليل تا چه اندازه موجه است؟
برخي مي گويند با شرايط حداقلي در اين انتخابات شركت مي كنيم تا با ايجاد يك حاشيه امن براي فعاليت سياسي، بتوانيم درانتخابات 1388 نيز شركت كنيم وداراي كانديدا باشيم. اين دليل تا چه اندازه موجه است؟
من مي گويم موجه است به شرط اينكه شما آدم هاي صريح وآشكاري باشيد. مصاحبه آقاي تاج زاده، درروزنامه اعتماد، مصاحبه خيلي خوبي بود. اگر چنين آدمي با اين صراحت درانتخابات حضور داشته باشد، من مي گويم وجود همين يک نفر نيز خوب است. درحالي كه در ميان اقليتي كه درمجلس هفتم بودند، هيچ كسي اين گونه نبود. مضافا براينكه كساني كه در حاكميت براين انتخابات اين گونه اصرارو حساسيت دارند، لابد برنامه هايي دارند. به عبارت ديگر مي خواهند از اين مجلس هشتم مصوبات خاصي رابگذرانند.
مانند چه مصوباتي؟
مانند چه مصوباتي؟
مانند مذاكره با آمريكا. من طرفدار مذاكره با آمريكا هستم، منتها معتقدم اين کار بايد آشكار باشد نه اينكه با عبور ازمنافع مردم بخواهند ازآنان تضمين بگيرند.
آيا يكدستي مجلس را براي اين دست ازمذاكرات احتياج دارند؟
آيا يكدستي مجلس را براي اين دست ازمذاكرات احتياج دارند؟
بله.
آيا اين مهترين عامل است يا عوامل ديگري هم وجود دارد؟
آيا اين مهترين عامل است يا عوامل ديگري هم وجود دارد؟
عامل اصلي آن است كه مي خواهند بگويند مملكت از يك صدا برخوردار است؛ مانندآنچه درزمان رضا شاه حاكم بود. اين حاكميت تاکنون شعار مرگ برآمريكا سرداده است، ولي نمي توانند اين کار را تا آخر ادامه بدهند، زيرا ديده اند كه "مرگ برآمريكا" هزينه هايي دارد؛ حالا چون مي خواهند اين هزينه ها را پرداخت نكنند تصميم دارند وارد يك نوع از مذاكرات واحتمالا سازش هايي بشوند، منتها مايل نيستند هزينه اش را از اقتدار جناح حاكم بپردازند. بلكه مي خواهند ازمنابع زميني، زيرزميني و...مردم هزينه آن را بپردازند.
اين نوع موضع گيري نظام از چه نشات مي گيرد؟
اين نوع موضع گيري نظام از چه نشات مي گيرد؟
وقتي دولتي اقتداريا اعتبار جهاني نداشته باشد، همه در دنيا توي سراو مي زنند. دولت حاضر علي رغم همه شعارهايي كه جلوي مردم مطرح مي كند، نفس روزنامه ها را مي گيرد و آن ها را توقيف مي كند، دانشجويان را زنداني مي كند، معلمين وكارگران را درمحدويت هاي شديد قرار مي دهد، و به عبارتي در مقابل مردم بسيار با اقتدار و قدرتمند است، ولي درمجامع بين المللي بسيار ضعيف عمل مي كند. شاهد اين موضوع اين است كه درياي خزر در زمان اتحاد جماهير شوروي سابق، مشاع يعني 50 درصد براي شوروي و50 درصد براي ايران بود، اما شوروي سابق كه دچار تجزيه شد، آن مجموعه كشورهايي كه پس از تجزيه در ساحل درياي خزر به وجود آمدند خواهان سهم جديد در درياي خزر شدند. دراين ميان وزير امورخارجه ايران مطرح كرد كه سهم ايران از مجموعه خزر يازده و سه دهم درصد است. آيا اين به معناي تسليم نيست؟ آيا آين حركت به معناي آن نيست چون از اين طرف با آمريكا درگير هستند، از آن طرف مايلند به كشورهايي مانند روسيه امتياز بدهند تا بتوانند مشكلاتشان را حل كنند؟
با توجه به اين سياستي كه درخارج درپيش گرفته اند، درداخل چگونه عمل خواهند كرد؟
با توجه به اين سياستي كه درخارج درپيش گرفته اند، درداخل چگونه عمل خواهند كرد؟
به نظر من رفتار آنان با اپوزيسيون واصلاح طلبان صددرصد شديد تر خواهد شد. مي خواهند بگويند كشور تك صدايي است و بايد يك صدا ازجامعه بلند شود. آلان مردم دعوت به برگزاري انتخابات پرشور مي شوند، اين براي چيست با آنكه رد صلاحيت هاي گسترده اي صورت گرفته است؟ انتخابات پرشور را ازان جهت مي خواهند كه بگويند در انتخابات، برآمريكا پيروز شده اند. تمامي رسانه ها، گزارش البرادعي را دوپهلو دانستند، از اين رو آن را خيلي به نفع ايران نمي دانند، ولي اينان بيانيه آژانس را به مثابه پيروزي مي دانند وبراي آن جشن برگزار مي كنند. درحالي كه بايد بپرسيم ازكجاي مواضع آژانس، پيروزي بيرون مي آيد؟ نتيجه مواضع آژانس راي شوراي امنيت به قطعنامه سوم است كه همه كشورها از جمله روسيه، چين وليبي كه ايران برروي آن ها حساب مي كند، به آن راي دادند. آقاي احمدي نژاد مي گويد تحريم ها ورق پاره است، ولي الآن دارد اجرا مي شود.
اين تحريم ها چه صدماتي به كشور وارد كرده است؟
اين تحريم ها چه صدماتي به كشور وارد كرده است؟
من يك مورد آن را عرض مي كنم. بانك هايي كه ايران را تحريم كرده اند، معناي تحريم شان اين است كه بانك هاي ايران درنزد بانك هاي خارجي ديگر اعتبار ندارند. لذا وقتي ايران مي خواهد يك ال سي يا اعتبار اسنادي باز كند، معمولا خريدار يا وارد کننده دراين جا 10 درصد قيمت آن كالا را طبق پروفورمااز بانك ايران مي گيردو بعد ال سي، يعني اعتبارات را باز مي كند. آن طرف نيز با داشتن اين اعتبار تمام طلبش رابه آن فروشنده پرداخت مي كند. بعد كه كالا از گمرك ايران گذشت و به داخل كشور وارد شد، در اين شرايط بانك ايران كه طرف بانك خارجي است، آن نود درصد بهاي باقيمانده را تحويل مي دهد. اين امر معطوف است به اينكه بانك ايراني مانند بانك خارجي اعتبار داشته باشد. حالا آمده اند اين اعتبار را قطع كرده اند، در خارج كشور نيز بانك هاي بزرگ ايران را تحريم كرده اند، و دراين ميان بانك هاي دسته دومي كه اصل سرمايه آن ها مربوط به بانك هاي بزرگ است ـ منتها از سيستمي كه درمقابل آمريكا قرار دارد، خارج هستند ـ به ايران مي گويند كه ما اعتبار اسنادي شما را قبول مي كنيم، ولي از آن جا كه براي ما هزينه هايي دارد، ابتدا 10 درصد، وسپس اين رقم را به 12 درصد ارتقاء دادند كه مبلغ پروفورماي آن بانك مي گيرد سپس ال. سي شما را قبول مي كنند. ببينيد كل واردات كشور ظاهرا 53 ميليارد دلار است، 12 درصد 53 ميليارد دلار، شش ميليارد دلار است. در اين مرحله يك ضرر ايجاد مي شود. قدم دوم آن است كه تمام شركت هايي كه طرف معامله با ايران هستند، يا كالا به ايران نمي دهند، يا اگر بدهند به قيمت بسيار گران تري آن كالا را به ايران خواهند فروخت. چرا كه خود آقاي احمدي نژاد درآن مصاحبه معروفي كه تقريبا دوماه پيش راجع به علل تورم انجام داد اعلام كرد كه يكي از علل تورم آن است كه كالاهاي خارجي 14 درصد گران تر شده است. دراين بايد سوال كنيم كه چه شده كه ناگهان قيمت ها 14 درصد گران تر شده است؟ پاسخ اين است كه طرف هاي خارجي قيمت هاي خود را بالا برده اند. بسياري شركت ها هستند كه در برابر آمريكا كاري نمي توانند انجام بدهند و با او بده بستان دارند، و ازآن جا كه آمريكا ايران را مورد تحريم كالا قرار داده است لذا آن ها كالايشان را به دوبي صادر مي كنند و كالاي مذكور از دوبي به ايران صادر مي شود. تاجران مستقر دردوبي نيز بنا بر انصافشان، 15، 20 يا 25 درصد مي خواهند سود ببرند. از اين رو غير از آن 12درصد 53 ميليارد دلار كه 6 ميليارد دلار مي شود، غير از آن هم اين سودها از جيب ملت ايران به جيب تجار يا شركت هاي خارجي درنظام بين الملل مي رود.
دراين شرايط صدوركالاهاي استراتژيك كه مربوط به مسايل هسته اي هم نمي شوند، چگونه است؟
دراين شرايط صدوركالاهاي استراتژيك كه مربوط به مسايل هسته اي هم نمي شوند، چگونه است؟
شركت هاي خارجي كه داراي اين دسته از كالاها هستند، قيمت هايشان را خيلي بالا برده اند. يكي از نمونه اين موضوع كه اغلب به آن توجهي نمي كنند، درحادثه گروگان گيري، كارتر اعلام كرد كه با اعمال تحريم ها، تجارت خارجي ايران را دچار مشكل خواهيم كرد. از سال 1359 تاكنون هر "كانتينر" كه از شرق آسيا به خليج فارس مي آيد، اگر دربنادرشمالي يعني بنادر ايران تخليه شود، بين 2000 تا 2600 دلار كرايه اش است. ولي اگر همين كانتينر دربنادر جنوبي يعني كويت و يا دوبي پياده شود، 600 دلار هزينه اش است. يعني 75 درصد هزينه كرايه اي كه مي دهيم، هدر مي رود و سود آن را شركت هاي كشتيراني مي برند. حالا ببينيد شما از سال 1359 تا كنون، چند ده ميليون كانتينر كالا به ايران آمده و تا چه اندازه در اين ارتباط دچار ضرر شده ايم. اين موضوع شامل ضررهاي ناشي از وجه اقتصادي تحريم ها هم هست.
از نظر سياسي دچار چه ضررهايي شده ايم؟
از نظر سياسي دچار چه ضررهايي شده ايم؟
ببينيد آقاي احمدي نژاد كه دركنفرانس کشورهاي عربي حوزه خليج فا رس دردوبي شركت كرد، عكسي را از وي منتشر كرده اندكه وي درزير نقشه اي نشسته است كه برروي آن خليج عربي نوشته شده است. درحالي كه اين آبراه 2 هزار سال است كه نامش خليج فارس است و كسي نمي تواند ازمنافع ملي اين گونه بخشش كند. درهمان كنفرانسي كه ايشان شركت كرد، درقطعنامه اي كه گذرانده اند مسئله 3 جزيره را مطرح کرده اند و اينکه اين سه جزيره كه از نظر آنان ايران آنها را اشغال كرده بايد تخليه شود. جلال طالباني رييس جمهور عراق نيز همانگونه كه قراردادالجزاير را پاره كرد، اكنون نيز آن قرارداد را فاقد اعتبار مي داند. اين به معناي بي اعتباري بين المللي است. لذا وقتي كه شما ضعيف شديد همه مي خواهند گوشت تن شما را ببرند.
اوضاع اجتماعي را با توجه به بحران هاي سياسي و اقتصادي چگونه مي بينيد؟
اوضاع اجتماعي را با توجه به بحران هاي سياسي و اقتصادي چگونه مي بينيد؟
به نظر من بحران تورم بسيار شديدتر خواهد شد، مردم هم دچار بدبختي و بعضا شورش خواهند شد، و اين امر به نفع مصالح ملت ايران نيست. ما مخالف اين حاكميت هستيم ولي نمي خواهيم اين حاكميت، سقوط كند. من اين را در بازجويي ها هم مطرح كردم آن هم نه به دليل دلسوزي براي حاكميت، بلكه دلسوزي براي ايران، كه اين بار سقوط حاكميت مترادف با تجزيه ايران است. چون رفتار با قوميت ها به گونه اي بوده است كه هريك از آنان با فرصت به دست آمده دست به قيام خواهند زد و جنگ هاي داخلي آغاز خواهد شد. از اين رو ديگر از ايران چيزي برجاي نخواهد ماند. از اين رو من به مجلس آينده بسيار بدبين هستم. به نظرمن براي مجلس آينده، حاكميت مي خواهد از غرب به ويژه آمريكا تضمين بگيرد، به اين معنا كه آمريكا به اين نظام كاري ندارد تا درداخل دستشان باز باشد و هركاري كه مايل بودند انجام بدهند. براي رسيدن به اين هدف نيز دست به هركاري خواهند زد.
آيا آمريكا دست به چنين معامله اي خواهد زد؟
آيا آمريكا دست به چنين معامله اي خواهد زد؟
من بعيد مي دانم كه آمريكا دست به چنين معامله اي بزند. در دورآينده به نظر مي رسد كه دموكرات ها درانتخابات رياست جمهوري بالا خواهند آمد.ممکن است دموكرات ها سرمذاكره را باز كنند،ولي سياست آنان با جمهوري خواهان درباره ايران يكي است. هرچند شيوه هاي نئوكان ها را كنار خواهند گذاشت ولي سعي مي کنند با پنبه سرببرند.
آيا ايران درحوزه هسته اي به موفقيت لازم خواهد رسيد؟
آيا ايران درحوزه هسته اي به موفقيت لازم خواهد رسيد؟
ولو آنكه يك مجلس يكدست نيزبسازند. به نظر من دنيا فشارخود به ايران را ادامه خواهد داد، براين اساس آنان خواهان اين هستند كه ايران غني سازي را تعليق كند، و اگر نكند اين فشارها ادامه خواهد داشت. در اين باره دولت آمريكا سعي مي كند خود را پشت سرمصوبات شوراي امنيت قرار دهد.
با توجه به اين شرايط آيا درانتخابات شركت خواهيد كرد؟
با توجه به اين شرايط آيا درانتخابات شركت خواهيد كرد؟
تا اين انتخابات همواره مي گفتم كه ما درانتخابات شركت كنيم بهتر است تا اين كه شركت نكنيم، تجربه انتخابات نشان داده كه هرگاه مردم در انتخابات به صورت انبوه شركت مي كنند، معمولا جناح هاي اصلاح طلب ومعتدل برنده مي شوند، ولي اگر مردم مشاركت كمي داشته باشند، جناح هاي افراطي دست راست كه داراي آراءدسته بندي شده، گروهي و حزبي هستند، برنده مي شوند. در انتخابات مجلس ششم كه شوراي نگهبان محترم تنها برسرمازد و آقاي عليرضا رجايي كه راي آورده بود، به زور ايشان را كنار زدند وآقاي حداد عادل را به جاي وي درمجلس گماشتند. آقاي رحمان كارگشا يك فرد محبوب در شهر اراك بود. ايشان نيز راي آورد ولي چندين صندوق را باطل كردند تا ايشان آرايشان پايين بيايد و از صحنه رقابت حذف شوند. لذا تنها به ما ضرر زدند. ولي اصلاح طلبان همگي به مجلس رفتند. آقاي خاتمي هم زماني كه مردم به صورت انبوه درانتخابات شركت كردند، در دو دوره انتخاب شد. درحالي كه تمام تشكيلات، كشور را به گونه اي آماده كرده بودند كه آقاي ناطق نوري راي بياورد، ولي درشرايطي كه به معجزه شبيه بود آقاي خاتمي راي آورد ونام ايشان نيز به عنوان نيروي پيروز مطرح شد. درانتخابات رياست جمهوري هم گفتيم كه به آقاي هاشمي رفسنجاني راي مي دهيم چون اگر هاشمي به پيروزي برسد بهتر ازآقاي احمدي نژاد است. هرچند دوستان ما از اين موضوع بسيار رنجيدند، ولي تصميم گرفتيم كه درانتخابات شركت كنيم وستاد نيز براي اين امرتشكيل داديم. ولي مجلس آينده را نظامي كرده اند و دراين مرحله ديگر تنها رد صلاحيت شوراي نگهبان مطرح نيست. فرمانده سپاه پاسداران مطرح كرده كه بسيج ماموريت دارد از جناح اصولگرايان حمايت كند، لذا اين بار انتخابات كاملا نظامي است و انتخابات حاضر يك انتخابات مردمي نيست. تازه به فرض كه 20 نفر از كانديداهاي حزب اعتماد ملي به مجلس بروند، چه مي توانند بكنند. اين 50 نفر اقليت تا كنون چه كرده اند. لذا مجلس كنوني نيز مجلس تحت فرمان است.
آيا از نظر تاريخي تشكيل چنين مجلسي سابقه دارد؟
آيا از نظر تاريخي تشكيل چنين مجلسي سابقه دارد؟
بله درسال 1312، مجلسي وجود داشت كه قرارداد 1933 شركت سابق نفت را به تصويب رساند. عليه اين شركت بود كه جنبش ملي شدن نفت درزمان مرحوم مصدق راه افتاد. بعدها كه در سال هاي 1326 و 1327 ماجراي سروصداي نفت بلند شد، مرحوم ابوالفضل لساني ومرحوم مهندس حسيبي ما را روشن كردند ـ ما آن موقع اين مسايل را درست نمي دانستيم ـ اين بزرگان مطرح مي كردند كه قرارداد 1933 به مراتب بدتر از قرارداد دارسي بود. معذلك هنگامي كه اين موضوع توسط مجلس تصويب شد به امر رضا شاه دركشور جشن گرفتند، حالا هم آقاي احمدي نژاد گزارش البرادعي را جشن مي گيرد، آنوقت همان مجلس وسيله اي شد براي دكتر مصدق. دكتر مصدق در سال 1330 كه به شوراي امنيت رفت، درآن جا مطرح كرد كه در قرارداد 1933 دعواي ايران با دولت انگليس نيست، بلكه طرف دعوا يك شركت است، از اين رو دعوا ميان دو دولت نيست كه موضوع به شوراي امنيت مرتبط باشد، دوم آنكه همين قراردادي كه شركت بريتيش پتروليوم برروي آن تاكيد دارد، اين قرارداد مصوب مجلس دهم درسال 1312 است كه مجموعه تلگراف ها، دستورالعمل ها ي اداري و... را به شوراي امنيت نشان داد تا بگويد كه مجلس در يك انتخابات تحميلي و فرمايشي به قدرت رسيده است و آن نمايندگان نيز، نمايندگان ملي مردم نيز نيستند. براساس اين مستندات، شوراي امنيت به نفع ايران راي داد، پرونده را از دستوركار خارج كرد و موضوع را به دادگاه لاهه ارجاع داد. دردادگاه لاهه نيز مرحوم مصدق اين مسايل را مطرح كرد و درآن جا نيز به نفع ايران راي دادند. مي خواهم بگويم كه اعتبار مجلس دهم را مرحوم مصدق با استناد به مداركي كه در اختيار داشت، در دادگاه زير سوال برد وراي را به نفع ايران تغيير داد. البته آقايان اين گونه عمل نمي كنند، مثلا ابتدا فرمانده سپاه مسايلي را مطرح مي كند، بعد از چند روز آن را پس مي گيرند. يا رييس كل انتخابات كشوررا فرمانده بسيج آقاي افشار قرار مي دهند.
فكر مي كنيد با توجه به شرايط كنوني اپوزيسيون واصلاح طلبان بايد وارد چه فازي شوند تا با واقعيت كنوني برابري كند؟
فكر مي كنيد با توجه به شرايط كنوني اپوزيسيون واصلاح طلبان بايد وارد چه فازي شوند تا با واقعيت كنوني برابري كند؟
من از بحث هاي آقاي تاج زاده خوشم آمد، از اين رو معتقدم حقيقت اموري را كه دارد اتفاق مي افتد بايد به صراحت مطرح كرد. بي احترامي وحمله به مقامات معني ندارد ودرست نيست. ولي بايد واقعيت را براي مردم برملا كنيم. مردم بايد آگاه شوند كه داردچه مي گذرد. ببينيد الان به روستايي ها دارند يك كيسه برنج، يك حلب روغن و... مي دهند. بنا براين درآمد نفت دارد اين گونه به سرسفره فقرا مي رود. براين اساس ممكن است كه بخشي از مردم ما به آقاي احمدي نژاد نيز راي بدهند، ولي اگر بكوشيم حقيقت اين خدمات را به مردم روستايي بگوييم كه اينها طعام نيستند بلكه سم هستند مردم به مرور به واقعيت آشنا مي شوند. البته لازم نيست كه به آن چهره سياسي بدهيم. بلكه از زاويه اجتماعي و اخلاقي بايد به آن ها بپردازيم. انقلاب 1357 داراي اهداف با ارزشي بود. درانقلاب 1357 هيچ يك از مسايلي كه در شورش اراك، قزوين، اسلامشهر و مشهد اتفاق افتاد، روي نداد. در انقلاب هيچگاه مشاهده نكرديم كه بريزند منازل مردم و فروشگاه ها را غارت كنند يا اموال دولتي را بدزدند. ولي همه اين كارها در اراك و اسلامشهر و... روي داد. اين موضوع حكايت از افول سطح اخلاق مي كند. براي اصلاح اين شرايط معتقدم تا آن جا كه مي توانيم بايد روشنگري كنيم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر