۱۳۸۶ اسفند ۵, یکشنبه

لعنت خدا بر باخ ومیرزا عبدالله و سایرین

مطلب زیر از سایت آیت الله مکارم شیرازی به امانت گرفته شده است. سووال دیگری که در این سایت مطرح شده هم جالب است
آیا تنبیه بدنی زن جایز است ؟
www.makarem.ir
سووال :
چرا اسلام موسيقى را حرام كرده و فلسفه حرمت آن چيست؟!
پاسخ:
گرچه رواج فوق العاده انواع موسيقى مانع از آن است كه بسيارى از افراد در اين باره درست فكر كنند و منطقى بينديشند و مطابق طرز تفكّر نادرستى كه عدّه اى به آن سخت پايبندند (متداول شدن هر چيز را دليل بر بى عيب بودن آن مى گيرند) حاضر به مطالعه در اطراف اثرات شوم و زيانبار موسيقى نيستند.ولى افراد واقع بين هيچ گاه به اين مقدار قناعت نخواهند كرد و براى پى بردن به واقعيّت ها، على رغم شيوع آنها همواره مى كوشند و مطالعه مى كنند:
موسيقى از چند نظر قابل مطالعه است
1- از نظر زيان هاى جسمى و اثرات شومى كه روى دستگاه اعصاب انسان مى گذارد آقاى «دكتر ولف ادلر» پروفسور دانشگاه كلمبيا مى گويد:«بهترين و دلنوازترين نواهاى موسيقى، شوم ترين آثار را روى سلسله اعصاب انسان مى گذارد; مخصوصاً وقتى كه هوا گرم باشد اثرات نامطلوب آن شديدتر مى گردد»!
«دكتر آلكسيس كارل» فيزيولوژيست و زيست شناس معروف فرانسه مى نويسد:«ارضاى وحشيانه شهوات ممكن است جلب نوعى اهمّيّت كند; ولى هيچ چيز غير منطقى تر از يك زندگى به تفريح بگذرد نيست. كاهش عمومى هوش و نيروى عقل از تأثير الكل، و بالاخره از بى نظمى در عادت، ناشى مى گردد; بدون ترديد سينما و راديو در اين بحران فكرى سهيمند».
بطور كلّى بايد موسيقى را در رديف موادّ مخدّر شناخت; زيرا آثار تخديرى آن به هيچ وجه قابل انكار نيست; و تخدير انواع و اقسامى دارد و بشر مى تواند از طرق مختلف اعصاب خود را تخدير كند.
گاهى تخدير به وسيله خوردن است; مانند نوشابه هاى الكلى كه تخدير شديدى در اعصاب به وجود مى آورد و نيروى درك و عقل انسان را از كار مى اندازد.گاهى تخدير به وسيله استنشاق از بينى در بدن ايجاد مى شود، مانند گرد هرويين كه از طريق بينى وارد بدن شده، اعصاب را براى مدّتى تخدير مى كند.و براى بسيارى از بيمارانى كه احتياج به تخدير دارند از طريق تزريق موادّ مخدّر در رگ انجام مى گيرد.گاهى همين تخدير از مجراى گوش صورت مى پذيرد و استماع موسيقى و «كنسرت» در اعصاب شنونده اثر تخديرى ايجاد كرده و زمانى آن چنان شديد مى شود كه انسان را مانند افراد بهت زده، از حالت طبيعى بيرون آورده توجّه او را از همه چيز سلب مى كند.
با توجّه به اين نكته، تصديق خواهيد نمود كه موسيقى مخدّرى بيش نيست و تمام و يا بسيارى از عيوب و مضرّات تخدير را داراست.
اصولا لذّت فوق العاده اى كه افراد از آن مى برند به خاطر همين اثر تخديرى است. گاهى اين اثر تخديرى بقدرى قوى است كه انسان عقل و هوش خود را آن چنان از دست مى دهد كه دست به حركات غير عادى مى زند.مثلا، وقتى تخدير موسيقى قوى گرديد، قدرت قضاوت صحيح از انسان سلب مى گردد. ديگر نمى تواند خوب و بدن را در حدّ واقعى خود درك كند. چه بسا وقتى تحت تأثير عوامل مرموز كشش هاى صوتى قرار گرفت و عقل و انديشه و نيروى تشخيص او اسير جذبه آهنگ هاى تند موسيقى گرديد، بسيارى از اعمال ناشايست كه در حالت عادى آن را شايسته شأن و انسانيّت خود نمى داند، مرتكب مى گردد.
تصوّر نمى كنم اين قسمت از گفتار ما احتياج به ذكر مثال و بيان نمونه داشته باشد; زيرا هر فرد بيدارى توجّه دارد كه رقص هاى دسته جمعى و شب نشينى هايى كه مردان بيگانه با زنان بيگانه به پايكوبى و دست افشانى مشغول مى گردند، همواره توأم با آهنگ هاى تند موسيقى بوده و ارتعاش اصوات موسيقى آن چنان سرپوشى بر روى عقل و ادراك افراد مى گذارد كه انجام دادن هرگونه عمل دور از مقام انسانيّت براى آنها سهل و آسان است.
چه تخديرى بالاتر از اين! وقتى كه انسان تحت نفوذ زير و بم آهنگ موسيقى قرار گرفت، يك نوع رخوت و سستى بر اعصاب مستولى شده و از مفاهيم انسانى جز شهوترانى، عشقبازى و جمال پرستى چيزى در برابر ديدگان بى فروغ عقل وى مجسّم نمى گردد; و آن چنان سرپوش روى ادراك و نيروى خرد گذارده مى شود كه مفاهيم مقدّسى به نام رحم، مرّوت، عفّت حيا، امانت، مساوات، برادرى، مجد و عظمت، كوشش و فعّاليّت، مبارزه و استقامت در راه هدف، به دست فراموشى سپرده مى شود.
جاى گفتگو نيست كه از روز نخست، الكل و موسيقى از بزرگترين وسيله هوسرانى براى مردان و زنان شهوتران بود و در مواقع خاصّى براى تخدير اعصاب به آن پناه مى بردند. درست است كه اسلام هرگز انسان را از لذايد طبيعى باز نمى دارد، ولى از آن لذايد زودگذر كه از طريق تخدير اعصاب و تحريك غرايز شهوانى پيدا مى شود و انسان را از حالت طبيعى بيرون مى برد، جلوگيرى مى نمايد.
مرزهاى اخلاقى موسيقى
آيا جاى گفتگوست كه يكى از عوامل انحطاط اخلاقى همين صفحات و تصنيفهاست و آيا نوارهاى فريبنده و تحريك آميز موسيقى به شيوع فساد و اعمال دور از عفّت دامن نمى زنند و آواز گرم زنان و دختران [ من که نفسم جنبید شما رو نمی دونم ]توأم با آهنگ هاى شهوت انگيز موسيقى، روحى عشقبازى را در جوانان ايجاد نمى كند؟!
وانگهى، آيا قلبى كه مملوّ از نغمه هاى شهوت انگيز و تصنيف هاى عاشقانه گرديد، در آن جايگاهى براى ياد خدا باقى مى ماند؟!
آيا دلى كه در گرداب آوازهاى عاشقانه و ارتعاش امواج موسيقى فرو رفت مى تواند به فكر بينوايان و درماندگان باشد؟
آيا چيزى كه پديد آورنده اين عوامل سوء باشد مى تواند در يك شريعت آسمانى حلال گردد؟!
نتيجه اين كه: آهنگ هاى موسيقى هم آثار زيانبخش تخدير اعصاب را دارد و هم از نظر اخلاقى يك سلسله شهوات را در انسان زنده مى كند.
از نظر بهداشتى نيز ثابت شده زياد شدن مرگ و ميرهاى ناگهانى در عصر ما عوامل و علل مختلفى دارد كه يكى از آنها شيوع موسيقى است; زيرا موسيقى عامل هيجان است و هيجان يعنى به هم خوردن تعادل اعصاب مردمى كه اعصابشان شب و روز زير نغمه هاى گوناگون موسيقى بمباران مى شود، در آستانه سكته هاى قلبى و مغزى قرار مى گيرند.

۲ نظر:

شکاک گفت...

هوتن جان
شما تحقیق کافی نمی‌کنید و الکی به بقیه ایراد می‌گیرید! من خودم تو دانشگاه موسیقی رو یک بار گذاشتم زیر میکروسکوپ، نمی‌دونی چقدر باکتری توشه. برای این که تحقیق دقیق‌تر هم باشه، یک بار در حالت عادی این کار رو کردم، و یک بار تو هوای گرم و با صدای گرم زنانه. هر دو باکتری داشت ولی در حالت دوم تعداد باکتری‌ها خیلی وحشتناک زیاد شده بود. از ایدز هم بدتر بود! خلاصه به این ترتیب از نظر علمی ثابت شد که موسیقی از نظر بهداشتی خیلی چیز ناجوریه!!!

hootan گفت...

پس حتما لطف کن و نتایج آزمایشت رو برای آقایان علما بفرست که در تکمیل نظرات فقهی - علمی شون ازش استفاده کنند.