فرهنگ خشونت را به عدم خشونت تبدیل کنیم
جهانبگلو در آغاز سخنان خود از استادان، دانشجویان، کارکنان و همه کسانی که به هر شکلی کمک کردند تا او دوباره به کانادا و دانشگاه تورنتو بازگردد، تشکر کرد و گفت: «تدریس بهترین روش یادگیری و احترام به دیگران و تعهدی برای ایجاد گفتوگو است تا ایجاد تکگویی و مانند خیابانی دوطرفه است و بسیار خوشحال ام که به تدریس بازگشتم.»
جهانبگلو گفت: «به نظر من توجه به مسئله بردباری درعین حال توجه به مسئله خشونتورزی نیز هست که مرکز توجه همه تجربههای روشنفکرانه بوده و برای من هم در بیست سال گذشته همینطور بوده است... نکته مهم این است که انسانها بالقوه توانایی دارند که به زندگی شخصی و جمعی خود معنی بدهند...»
وی با نقل قولی از هانا آرنت جامعهشناس معروف گفت: «سیاست فقط فضایی نیست که در آن رویای یک ایدئولوژی به نتیجه و عمل میرسد، بلکه مشخصا فضایی است که در آن عقاید گوناگون برخود میکنند و افکار عمومی را پدید میآورند. فضایی که انسانها قادر خواهند بود یکدیگر را درک کنند و با هم زندگی کنند.»
وی گفت که به هر صورت ما در دنیای متنوعی زندگی میکنیم و قادر نیستیم ارزشهای انسانی خودمان را در تجربه یک زندگی با هم سازگار کنیم. به معنی دیگر تنوع نمیتواند فرصت به ثمر رساندن همه حقیقتها را فراهم کند، به همین جهت در عمل در دنیای تقابل ارزشها زندگی میکنیم. اگر هدف زندگی سیاسی رسیدن به برخی از تفاوتها برغم تفاوت باورها و ارزشها و شیوههای زندگیمان باشد، بنابراین مهم است که به ارزشهای عمومی و مشترکمان احترام بگذاریم.»
جهانبگلو در ادامه سخنان خود گفت: «پاسخ اخلاقی ما به دیگران همچنین عکسالعمل در برابر خشونت در جامعه است. یعنی اخلاقیات و اصول آزادی سرمنشا ارزشهاست، نه خشونت. به معنی دیگر برای ایجاد زندگی بهتر باید فرهنگ خشونت را دست در دست هم به فرهنگ مسئولیت و فلسفه عدم خشونت تبدیل کنیم.»
جهانبگلو درباره ماهیت تمدنها گفت: «همه تمدنها نیاز دارند ضمن داشتن هویتی مشخص به روی تمدنهای دیگر هم باز باشند. به معنی دیگر تمدنها برای اینکه پیشرفت اخلاقی مداومی داشته باشند باید دینامیک، و ویژگیهای برقراری گفتوگو را دارا باشند.»
جهانبگلو در بخش دیگری از سخنان خود گفت: «من از ایران و سرزمینی میآیم که دارای تمدن و تاریخی قدیمی است و اندیشههای باارزشی چون فلسفه زرتشت که نیکبختی، آزاد ی و صلح را در فرم؛ گفتار نیک، پندار نیک و کردار نیک به ما میآموزد. این ارزشها میتواند راهنما و حافظ اخلاقیات جهانی باشد. ارزشهایی که ضرورتی اجتنابناپذیر برای حفظ صلح جهانی است.»
ظهور و سقوط تمدنها موضوع دیگری بود که جهانبگلو در سخنان خود به آن اشاره کرد و گفت: «کتابهای زیادی درباره جوامع وفرهنگهایی نوشته شده که زمانی در اوج شکوفایی بودهاند و بعد از نظر فکری و انسانی بدلیل تعصب و نابردباری دچار سقوط و فروپاشی شدهاند. تعصب به افراد کمک میکند تا جهان را به شکل سادهای ببینند و متاسفانه تعصب زیر سلطه خشونت قرار دارد؛ که راه تنفر و پس زدن مداراست. برای یک متعصب، مدارا و عدم خشونت به معنی کاهلی و فعال نبودن است. و تعجبی ندارد، اگر همه آنها که با تعصب زندگی میکنند نسبت به اندیشه گفتوگو و ضرورت اشتراک فرهنگی بیتفاوت اند.»
جهانبگلو در ادامه سخنرانی خود گفت: «وقتی افراد تصور میکنند حقیقت مطلق نزد آنهاست و راهی برای گفتوگو وجود ندارد، پایان و انکار موجودیت دیگران است و نمیتوانند میان ارزشهای مختلف رابطه برقرار کنند. مثل برخی از مسلمانان، یهودیها، مسیحیها و هندوها. در حالیکه هیچ یک از مذاهب خشونت را به پیروان خود نمیآموزد. این رفتارها سیاسی کردن مذاهب است که بزرگترین خطر برای صلح و آرامش در جهان ماست. در چنین شرایطی پذیرش متقابل و احترام به حرمت دیگران تنها به معنی گسترش فرهنگ گفتوگو میان فرهنگهای مختلف است.»
وی ادامه داد: «بیشتر فرهنگها و جوامع مذهبی از شبکه ارتباطی جامعه مدنی و همبستگی میان ملتها وحشت دارند و حداقل ارتباط را با دیگر فرهنگها برقرار می کنند. امروز در روابط بینالملل، صلح شرط اصلی توسعه دموکراتیک و ثبات است و به همین دلیل سونامی خشونت، که در سالهای اخیر در برخی نقاط دنیا پدید آمده، این پرسش را مطرح کرده که چگونه مردم میتوانند بهطور موثر با خشونتهای دوران ما مقابله کنند.»
رامین جهانبگلو در ادامه گفت: «اگر ما باور داریم که هر فردی تکهای از حقیقت را در اختیار دارد، احتیاج داریم که به یکدیگر گوش دهیم و اجازه دهیم همگی حقیقت را کشف کنیم.»
جهانبگلو در پایان سخنان خود گفت: «پرسش این نیست که به روش ساموئل هانتینگتون شرق را در براب غرب یا شمال را در برابر جنوب از طریق برخورد فرهنگها قرار داد، مسئله این است که انتخاب عدم خشونت به ما بستگی دارد. ما در دنیایی زندگی میکنیم که سرنوشتها و روبنای فرهنگها با هم تداخل میکنند. دیگر زمان آن گذشته است که دستورهای مستبدانه یا سنتهای مذهبی، لایههای گوناگون مشروعیت را تعیین کنند. زمان آن فرا رسیده که بشریت تلاشهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خود را در جهت عدم خشونت بازنگری کنند. مدل آینده نباید از مسیر برخورد میان فرهنگها، بلکه از راه گفتگو و همکاری میان فرهنگها عبور کند. به نظر من زمان آن رسیده که عدم خشونت و بالاترین فرم اخلاقی برای چنین چالشی مد نظر قرار بگیرد.»
پس از پایان سخنرانی رامین جهانبگلو بخش پرسش و پاسخ برگزار شد. وی در پاسخ به پرسشی در رابطه با مسایل کشورهای خاورمیانه گفت: «مشکل خاورمیانه این است که همیشه خواستهایم مسایل این منطقه را از طریق خشونت حل کنیم. در حالیکه باید به صدای همدیگر گوش کنیم و به ارزشهای مشترکی که میان مردمان آن منطقه وجود دارد اهمیت دهیم و توجه کنیم، و به نظر من نسل جدید دارد نشان میدهد که به این نکات توجه دارد.»
جهانبگلو در پاسخ به پرسشی دیگر درباره رفتارهای حکومت ایران از زمان انقلاب تا کنون و پرهیز از هرگونه امکان برقراری گفتوگو اشاره کرد: «من نسبت به آینده ایران خوش بین هستم و همیشه سعی کردهام با تصویری که به نادرستی از ایران در خارج ارائه می شود؛ که ایران همان چیزی است که حکومت ایران معرف آن است مبارزه کنم. به نظر من ایران فقط حکومت این کشور نیست. ایران یک فرهنگ، یک تاریخ، یک ملت و یک آرزوست. ایران آینده است و آینده لزوما تصویری نیست که اکنون مشاهده میشود.»
جهانبگلو گفت: «به نظر من توجه به مسئله بردباری درعین حال توجه به مسئله خشونتورزی نیز هست که مرکز توجه همه تجربههای روشنفکرانه بوده و برای من هم در بیست سال گذشته همینطور بوده است... نکته مهم این است که انسانها بالقوه توانایی دارند که به زندگی شخصی و جمعی خود معنی بدهند...»
وی با نقل قولی از هانا آرنت جامعهشناس معروف گفت: «سیاست فقط فضایی نیست که در آن رویای یک ایدئولوژی به نتیجه و عمل میرسد، بلکه مشخصا فضایی است که در آن عقاید گوناگون برخود میکنند و افکار عمومی را پدید میآورند. فضایی که انسانها قادر خواهند بود یکدیگر را درک کنند و با هم زندگی کنند.»
وی گفت که به هر صورت ما در دنیای متنوعی زندگی میکنیم و قادر نیستیم ارزشهای انسانی خودمان را در تجربه یک زندگی با هم سازگار کنیم. به معنی دیگر تنوع نمیتواند فرصت به ثمر رساندن همه حقیقتها را فراهم کند، به همین جهت در عمل در دنیای تقابل ارزشها زندگی میکنیم. اگر هدف زندگی سیاسی رسیدن به برخی از تفاوتها برغم تفاوت باورها و ارزشها و شیوههای زندگیمان باشد، بنابراین مهم است که به ارزشهای عمومی و مشترکمان احترام بگذاریم.»
جهانبگلو در ادامه سخنان خود گفت: «پاسخ اخلاقی ما به دیگران همچنین عکسالعمل در برابر خشونت در جامعه است. یعنی اخلاقیات و اصول آزادی سرمنشا ارزشهاست، نه خشونت. به معنی دیگر برای ایجاد زندگی بهتر باید فرهنگ خشونت را دست در دست هم به فرهنگ مسئولیت و فلسفه عدم خشونت تبدیل کنیم.»
جهانبگلو درباره ماهیت تمدنها گفت: «همه تمدنها نیاز دارند ضمن داشتن هویتی مشخص به روی تمدنهای دیگر هم باز باشند. به معنی دیگر تمدنها برای اینکه پیشرفت اخلاقی مداومی داشته باشند باید دینامیک، و ویژگیهای برقراری گفتوگو را دارا باشند.»
جهانبگلو در بخش دیگری از سخنان خود گفت: «من از ایران و سرزمینی میآیم که دارای تمدن و تاریخی قدیمی است و اندیشههای باارزشی چون فلسفه زرتشت که نیکبختی، آزاد ی و صلح را در فرم؛ گفتار نیک، پندار نیک و کردار نیک به ما میآموزد. این ارزشها میتواند راهنما و حافظ اخلاقیات جهانی باشد. ارزشهایی که ضرورتی اجتنابناپذیر برای حفظ صلح جهانی است.»
ظهور و سقوط تمدنها موضوع دیگری بود که جهانبگلو در سخنان خود به آن اشاره کرد و گفت: «کتابهای زیادی درباره جوامع وفرهنگهایی نوشته شده که زمانی در اوج شکوفایی بودهاند و بعد از نظر فکری و انسانی بدلیل تعصب و نابردباری دچار سقوط و فروپاشی شدهاند. تعصب به افراد کمک میکند تا جهان را به شکل سادهای ببینند و متاسفانه تعصب زیر سلطه خشونت قرار دارد؛ که راه تنفر و پس زدن مداراست. برای یک متعصب، مدارا و عدم خشونت به معنی کاهلی و فعال نبودن است. و تعجبی ندارد، اگر همه آنها که با تعصب زندگی میکنند نسبت به اندیشه گفتوگو و ضرورت اشتراک فرهنگی بیتفاوت اند.»
جهانبگلو در ادامه سخنرانی خود گفت: «وقتی افراد تصور میکنند حقیقت مطلق نزد آنهاست و راهی برای گفتوگو وجود ندارد، پایان و انکار موجودیت دیگران است و نمیتوانند میان ارزشهای مختلف رابطه برقرار کنند. مثل برخی از مسلمانان، یهودیها، مسیحیها و هندوها. در حالیکه هیچ یک از مذاهب خشونت را به پیروان خود نمیآموزد. این رفتارها سیاسی کردن مذاهب است که بزرگترین خطر برای صلح و آرامش در جهان ماست. در چنین شرایطی پذیرش متقابل و احترام به حرمت دیگران تنها به معنی گسترش فرهنگ گفتوگو میان فرهنگهای مختلف است.»
وی ادامه داد: «بیشتر فرهنگها و جوامع مذهبی از شبکه ارتباطی جامعه مدنی و همبستگی میان ملتها وحشت دارند و حداقل ارتباط را با دیگر فرهنگها برقرار می کنند. امروز در روابط بینالملل، صلح شرط اصلی توسعه دموکراتیک و ثبات است و به همین دلیل سونامی خشونت، که در سالهای اخیر در برخی نقاط دنیا پدید آمده، این پرسش را مطرح کرده که چگونه مردم میتوانند بهطور موثر با خشونتهای دوران ما مقابله کنند.»
رامین جهانبگلو در ادامه گفت: «اگر ما باور داریم که هر فردی تکهای از حقیقت را در اختیار دارد، احتیاج داریم که به یکدیگر گوش دهیم و اجازه دهیم همگی حقیقت را کشف کنیم.»
جهانبگلو در پایان سخنان خود گفت: «پرسش این نیست که به روش ساموئل هانتینگتون شرق را در براب غرب یا شمال را در برابر جنوب از طریق برخورد فرهنگها قرار داد، مسئله این است که انتخاب عدم خشونت به ما بستگی دارد. ما در دنیایی زندگی میکنیم که سرنوشتها و روبنای فرهنگها با هم تداخل میکنند. دیگر زمان آن گذشته است که دستورهای مستبدانه یا سنتهای مذهبی، لایههای گوناگون مشروعیت را تعیین کنند. زمان آن فرا رسیده که بشریت تلاشهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خود را در جهت عدم خشونت بازنگری کنند. مدل آینده نباید از مسیر برخورد میان فرهنگها، بلکه از راه گفتگو و همکاری میان فرهنگها عبور کند. به نظر من زمان آن رسیده که عدم خشونت و بالاترین فرم اخلاقی برای چنین چالشی مد نظر قرار بگیرد.»
پس از پایان سخنرانی رامین جهانبگلو بخش پرسش و پاسخ برگزار شد. وی در پاسخ به پرسشی در رابطه با مسایل کشورهای خاورمیانه گفت: «مشکل خاورمیانه این است که همیشه خواستهایم مسایل این منطقه را از طریق خشونت حل کنیم. در حالیکه باید به صدای همدیگر گوش کنیم و به ارزشهای مشترکی که میان مردمان آن منطقه وجود دارد اهمیت دهیم و توجه کنیم، و به نظر من نسل جدید دارد نشان میدهد که به این نکات توجه دارد.»
جهانبگلو در پاسخ به پرسشی دیگر درباره رفتارهای حکومت ایران از زمان انقلاب تا کنون و پرهیز از هرگونه امکان برقراری گفتوگو اشاره کرد: «من نسبت به آینده ایران خوش بین هستم و همیشه سعی کردهام با تصویری که به نادرستی از ایران در خارج ارائه می شود؛ که ایران همان چیزی است که حکومت ایران معرف آن است مبارزه کنم. به نظر من ایران فقط حکومت این کشور نیست. ایران یک فرهنگ، یک تاریخ، یک ملت و یک آرزوست. ایران آینده است و آینده لزوما تصویری نیست که اکنون مشاهده میشود.»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر